با سلام
به وبلاگ ( آخرین قسمت ) خوش آمدید
به نام خدا خدایی که عشق را معنا کرد
و به نام عشقم که دیگر مال من نیست ولی هنوز هم دوستش دارم
موندنی ، راهشو پیدا میکنه رفتنی ، بهانشو...!
دیگر نمیتوانم به کسی بگویم دوستت دارم شاید به خاطر عشق سرکوب شده ی تو در وجودم باشد نمیدانم شاید به خاطر ان دوستت دارمی باشد که هرگز جرأت گفتن ان به تو را نداشتم...
دوستت دارم...
اری از تو که بازیچه ی دیگران شده ای متنفر نیستم .
از ان ان هایی متنفرم که با نگاه های هرزشان تو را نیز ...................
حالا که دلمان پر از تمام دردهای روزگاره،حالا که پر از تمام دوست داشتن ها و نفرت هاست،حالا که عاشقی حالا که کسی دیگر رو مثل خدا میپرستی،حالا که بغض دنیا رو روی دوش هایت میکشی،زنگی نیست که این فریادهایت را روی تکه کاغذی بنویسی و دست معلم انشایم بدهی و مطمعن باشم که درد و دلی است که فقط خدایت میداند....
اری شاید یکی از ان انشاهای خوانده نشده بغض ترکیده شده ای باشد...
نگذار هركسي از راه رسيد با
ساز دلت تمرين نوازندگي كند...!
خُــــدایـــآ!
بیـــا قَـــدَمـــ بِـــزَنیمــ
... سیـــگآر از مَــن! بـــــآران از تــــو!
زمین به مرد بودنت نیاز داره …
مرد باش . مردونه حرف بزن . مردونه بخند . مردونه عشق بورز …
مردونه گریه کن ، مردونه ببخش ….
مرد باش ، نه فقط باجسمت ، بانگاهت ، با احساست ، با آغوشت …
مردباش و هیچوقت نامردی نکن
مخصوصا برای کسی که به مردونگیت تکیه کرده و باورت کرده مرد باش...
اون لـَحــظه کـه میپـُرسـه خوبــے ؟
پـَنـج خـَط تـایپ میکـُنے ولــے بجـاے
" Enter "
هــَمـه روپـاکـــ میکـُنـے ومینـِویسـے خوبـَم ... تـوچــطورے ؟
کاش میدانستی و می فهمیدی برای داشتنت دلی را به دریا زدم که از آب واهمه داشت.
شكسته ها نفرين هم بكنند گيرا نيست... نفرين ته دل ميخواهد
دل شكسته هم كه ديگر سر و ته ندارد!!!!!!!!!
خيانت واژه ی تلخی ست ، حقیقتی زهرآگین ،
فرود دشنه، پی در پی ، بر پیکره ی دوستت دارمها ،
هرگز تبرئه ای نیست
آنکه را که را چنین به کشتن قلب آهنگین عشق برخاست و دلی را که پژمرد
امروز روز دادگاه بود ومنصور ميتونست از همسرش جدا بشه.منصور با خودش زمزمه كرد چه دنياي عجيبي دنیای ما. يك روز به خاطر ازدواج با ژاله سر از پا نمي شناختم وامروز به خاطر طلاقش خوشحالم.
ژاله و منصور 8 سال دوران كودكي رو با هم سپري كرده بودند.انها همسايه ديوار به ديوار يگديگر بودند ولي به خاطر ورشكسته شدن پدر ژاله، پدر ژاله خونشونو فروخت تا بدهي هاشو بده بعد هم آنها رفتند به شهر خودشون. بعد از رفتن انها منصور چند ماه افسرده شد. منصور بهترين همبازي خودشو از دست داده بود.
7سال از اون روز گذشت منصور وارد دانشگاه حقوق شد.
دو سه روز بود که برف سنگيني داشت مي باريد منصور كنار پنچره دانشگاه ايستا ده بود و به دانشجوياني كه زير برف تند تند به طرف در ورودی دانشگاه مي آمدند نگاه مي كرد. منصور در حالي كه داشت به بيرون نگاه مي كرد يك آن خشكش زد ژاله داشت وارد دانشگاه مي شد. منصور زود خودشو به در ورودي رساند و ژاله وارد شده نشده بهش سلام كرد ژاله با ديدن منصور با صدا گفت: خداي من منصور خودتي. بعد سكوتي ميانشان حكم فرما شد منصور سكوت رو شكست و گفت : ورودي جديدي ژاله هم سرشو به علامت تائيد تكان داد. منصور و ژاله بعد از7 سال دقايقي باهم حرف زدند و وقتي از هم جدا شدند درخت دوستي كه از قديم ميانشون بود بيدار شد . از اون روز به بعد ژاله ومنصور همه جا باهم بودند آنها همديگر و دوست داشتند و این دوستی در مدت کوتاه تبديل شد به يك عشق بزرگ، عشقي كه علاوه بر دشمنان دوستان رو هم به حسادت وا مي داشت
گاهی احساس یک بیسکوییت باقیمانده دریک بسته رادارم...
تنها...شکسته...وازهمه تلخ تراینکه اوکه مرادوست داشت دیگرسیرشده است.........
از این به بعد دیگه اجازه نداری جزء خاطراتم باشی
سلامتی خودم که چند وقته "تنهایی" هم داره جُلوم کم میاره
سلامتی خودم که بچه خوبی هستم و هیچوقت به جونِ ننه و بابام غُر نمی زنم
سلامتی خودم که دردِ دل همورو گوش میکنم اما هیچکی نمیگه دردِ دلِ تو چیه
سلامتی خودم که اومدم توی دنیای مجازی که از غم و مشکلاتم حرف بزنم اما دیدم خیلیا داغون تر از منن و
به خاطرشون سکوت کردم و دم نزدم و بازهم گفتم : "خدایا شُکــــــــــر!
سلامتی خودم که سوختم و ساختم، ولی خودم رو نباختم . . .
ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ ﺑﻌﻀﯽ ﻭﻗﺘﺎ ﻣﯿﺎﯼ و با حسرت ﻣﺘﻨﺎ ﺭﻭ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ، ﭘﺲ ﺧﻮﺏ
ﺑﺨﻮﻥ :
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻮ ﻗﯿﺪ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺯﺩﻡ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺨﺎﻃﺮﺕ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺗﮏ ﭘﺮ ﺑﺎﺷﻢ ﺍﻣﺎ...
ﭘﺮﯼ ﻧﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭﺍﺳﻪ ﭘﺮﯾﺪﻧﻢ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﮔﻪ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺗﺮﺱ
ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺖ ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺣﺴﺎﺳﻢ ﺩﺭﻭﻍ ﻧﮕﻔﺘﻢ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺜﻞ
ﭼﺸﻤﺖ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻬﻢ ﻧﺦ ﺩﺍﺩﻥ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ
ﺑﺎﻫﺎﻡ ﺑﺎﺷﻦ
ﻭﻟﯽ ﭼﻮﻥ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺣﺘﯽ
ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮐﺎﻣﻞ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﻭﻟﯽ
ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺕ ﻧﻤﯿﺨﻮﺭﺩ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯿﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﭼﯿﺰﺍﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﺕ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ
ﺑﺮﺍﻡ ﺗﺤﻤﻠﺶ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﻧﺰﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﺭﻭﺣﺘﻢ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﻪ
ﭼﻮﻥ ﺑﺎﻭﺭﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﺍﺯﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﺑﮕﯿﺮﻡ ﻭﻟﯽ
ﻧﮕﺮﻓﺘﻢ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﻄﻤﺌﻨﻢ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﯼ ﻭ ﺩﻟﺖ ﻫﻨﻮﺯ ﺑﺎﻣﻨﻪ
ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﻟﯽ ﺩﯾﮕﻪ
ﻧﮕﺎﻫﺘﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ ....
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺳﺎﯾﺰ ﺩﻟﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﮐﺴﯽ ﺟﻮﺭ ﻧﺸﺪ ﻭﻟﯽ ﻣﻄﻤﺌﻦ
ﺑﺎﺵ ﺍﮔﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﻮﻧﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﺸﻤﺎﻣﻮ ﺑﻬﺖ ﺣﺘﯽ
ﻗﺮﺽ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﻡ ..
میخواهند ما را از هم جــــدا کنند ….
آرام باش عشـــقِ من!
ما تا همیشه از آن همدیگریــم…
عشق ما به دستهای گره خوردمان نیســــت…
عشق ما به قلبهایمــــان است…
میبینی عشـــقِ مـــن!؟
از امشـــب تا صبح نمیخوابم,میخواهم غرق درچشمانت شوم.
میخواهـــم قهـــوه ای خوش رنــگ چشمانـــت شود قهـــوه ای دلیل بیدار مانـدنم در دنیــــا…
میخواهـــم صبـــحِ بـــدون تو را بیدار نشـــــوم
آرام باش عشـــقِ مــــن!؟
روز مــــن به طلوع آفتاب دنیانیســـــت…روز من اینگونه آغاز میشود:
“چشمهایــــم را روی هم میگــــذارم و به لحظه ای که برای اولیـــــن بار به آغوش فشاردمـــت فکــــر میکنم…
یادت هســــت!؟نفســـم به سختـــی درمی آمــــد,از همه ی دنیا بی خبر شــــدم…
آری,آن لحظه دنیای من در بین بازوانم خلاصـــــه میشــد”
آری خورشیـــدِ زندگیـــِ مــــن!
روز مــَــن با فکر به تـــو شروع میشــــود و با خیــــال تو شــــب بخواب میــــروم….
ﺻﻼم ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯿﺪ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﯼ ﻭﺟﻮﺩﯼ ِ
ﺳﺮﻣﺎﺧﻮﺭﺩﮔﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﮐﺴﯽ ﭘﺸﺖ ﮔﻮﺷﯽ ﺑﭙﺮﺳﺪ:
ﺭﻓﺘﯽ ﺩﮐﺘﺮ؟! ﺍﺻﻼ ﻋﻄﺴﻪ ﻭ ﺳﺮﻓﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺑﻪ ﮔﻮﺵ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺳﺪ…
ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﭼﺎﯼ ﻟﯿﻤﻮ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺩﻡ ﺑﮑﻨﺪ …
ﮐﻤﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺸﻮﺩ ﮔﻠﻮ ﺩﺭﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻧﺎﺯﻝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﻧﺎﮔﻮﺍﺭ ﭼﻘﺪﺭ ﺣﺎﺿﺮ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﯼ
ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺵ ﺧﻄﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﻧﺜﺎﺭﺕ ﺑﮑﻨﺪ ﺳﺮﻓﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ﺍﺧﺘﺮﺍﻉ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ .
ﭘﻨﯽ ﺳﯿﻠﯿﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﺁﻥ ﺩﯾﺪﯾﺪ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﻫﺎ ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻧﻔﺮﺷﺎﻥ ﺳﺮﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﺷﮏ ﮐﻨﯿﺪ .
ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻭ ﻧﻔﺮﻩ ﺧﻮﺭﺩ..
یه دل زخمی,تکیه به شونه های یه دیوار
تنها نقطه ی روشنش شده آتیش رو سیگار
دلت شکسته میدونم ولی به روت نیار
همیشه پاییز نیست یه روزی میرسی به بهار
اشکاتو پاک کن,بالا سرت خدایی ام هست
وقتی میرسی به چیزی ترس جدایی ام هست
وقتی داد زدم که آسمون یه دل زار داشت
روزای بد میره به خوبیا امیدوار باش
حس که پیدا شدعشق باریدن گرفت هیچ میدانی رمز عاشق بودن هرکس فقط این است(ساده بودن .ساده دیدن.ساده پذیرفتن...) پس ساده میگویم..... دوستت دارم
دلتنگی یعنی اینکه دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی و وانمود کنی داری ساعته گوشیتو نگاه میکنی
دوست داشتن مثل بازی الاکلنگ میمونه ، اونیکه عاشقتره همیشه خودشو پایین نگه میداره تا عشقش از بالا بودن لذت ببره
ای کاش روز های دلتنگی من هم مثل دوست داشتن های تو کوتاه می شد
دلتنگم ،دلتنگ تو نیستم
دلتنگ اینکه یروزی هوامو داشتی
دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی
دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات
دلتنگ تاصبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته بود
دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی
دیدی دلتنگ تو نیستم
تعداد صفحات : 5
این وبلاگ برای گفتن درد دل هایمان ایجاد شده تا یکمی از دردهامون کم بشه اگه خواستین تو این وبلاگ نویسنده باشین خبرم کنین ..❤.....❤.....❤...❤.
با سلام
از عاشقانی که اشتیاق به
نویسندگی در این وبلاگ را دارند
دعوت به عمل می آید تا ما را در
مدیریت این وبلاگ همراهی کنند.
.
.
.
تبلیغات شما در وبلاگ ما
درخواست های خود را با ما در میان بگزارید
تبلیغات شما در اینجا